سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ازهر زمان ازهرمکان
بزرگترین سایت علمی و تفریحی
به سایت ما خوش آمدید

در ماه‌گرفتگی یا خُسوف زمین در حرکت مداری خود به دور خورشید سایه‌اش را، که در فضا در سمتی مخالف خورشید ممتد است، به دنبال می‌کشد. سایه زمین به شکل یک مخروط است که قاعده آن مقطع زمین و طول متوسط آن 1?38?،000 کیلومتر است. طول این سایه، بر اثر تغییر فاصله زمین از خورشید تا حدود 40000 کیلومتر نسبت به مقدا متوسط تغییر می‌کند. خسوف زمانی اتفاق می‌افتد که ماه وارد مخروط سایه زمین شود.[1]                                                                                                                                                   شرایط روی دادن ماه‌گرفتگی 

وقتی از بالا به دایرة البروج بنگریم به اشتباه گمان می‌کنیم که ماه‌گرفتگی باید ماهی یک بار اتفاق افتد. خطای این دید وقتی آشکار می‌شود که از پهلو نگاه کنیم. آنگاه روشن می‌شود که این سه جرم در حقیقت بر یک خط واقع نیستند. ماه در نتیجه میل مدارش با دایرة البروج، می‌تواند از بالا یا پایین مخروط سایه، به فاصله‌ای که حداکثر 32?000 کیلومتر می‌شود بگذرد. برای اینکه خسوف برقرار باشد واقع شود باید دو شرط مهم زیر هم‌زمان با یکدیگر برقرار باشند:

 

خورشید، زمین و ماه، باید بر خطی مستقیم واقع باشند یعنی ماه به حالت بدر از زمین دیده شود. این واقعه ماهی یک بار روی می‌دهد.
ماه در حرکت مداریش باید در حال عبور از دایرة البروج، یعنی در یکی از گره‌ها باشد.
بیشتر دیده شد که کره ماه نیمی از ماه را در زیر صفحه دایرة البروج به سر می‌آورد و نیم دیگر را بالای آن. دو نقطه‌ای که در آنها ماه صفحه دایرةالبروج را قطع می‌کند عقدتین نامیده می‌شود: یکی از این دو عقده رأس (گره شمالی) است و دیگری عقده ذنب (گره جنوبی). خط واصل این دو نقطه را خط عقده‌ها یا خط گره‌ها نامند.                                                                                                       مدت ماه‌گرفتگی 

مدت دوام ماه‌گرفتگی نسبتاً زیاد است، زیرا قطر مخروط سایه زمین در نقطه‌ای که ماه از آن می‌گذرد، در حدود 9?200 کیلومتر است. اگر ماه مخروط را بطور مرکزی قطع کند، نزدیک به دو ساعت در ماه‌گرفتگی کامل خواهد بود، زیرا قطر ماه در حدود 3?500 کیلومتر و سرعت متوسط آن 3?200 کیلومتر در ساعت است. سایه زمین ماه را کاملاً تاریک نمی‌کند. حتی وقتی که ماه‌گرفتگی کامل باشد ماه کاملاً مرئی است، ولی رنگ سرخ بی فروغی جای درخشش عادی آنرا می‌گیرد. این فروغ مختصر معمول نور آفتابی است که از جو زمین به داخل مخروط سایه شکسته شده‌است. اجزای آبی و بنفش نور آفتاب بر اثر پراکندن در جو زمین، حذف می‌شوند و مؤلفه‌های سرخ نورند که قرص ماه را اندکی روشن می‌کنند.                                                                                                            ماه‌گرفتگی جزئی 

در ماه‌گرفتگی جزئی فقط قسمتی از ماه از میان مخروط سایه می‌گذرد. به این ترتیب بریدگی تاریکی در ماه تمام، در بخش شمالی آن و یا در بخش جنوبی، پدیدار می‌شود. البته ماه‌گرفتگی‌های جزئی هم بعد و هم پیش از ماه‌گرفتگی کلی نیز واقع می‌شوند. در حدود نیم ساعت طول می‌کشد تا ماه کاملاً وارد سایه شود و مدت مشابهی نیز لازم است تا کاملاً از سایه بدر آید.                                دنباله ماه‌گرفتگی‌ها 

ماه‌گرفتگی‌ها به ترتیب و در دنباله‌هایی چند روی می‌دهند. یک دنباله کامل که شامل 48 یا 49 خسوف می‌شود، حدود 865 سال طول می‌کشد. فاصله زمانی بین دو ماه‌گرفتگی پیاپی در یک دنباله ..336?585 روز است. ماه‌گرفتگی‌های پیاپی شباهت زیادی با هم دارند که دال بر عضویتشان در یک دنباله است. روش به‌دست آوردن عدد ..336?585 روز بدین قرار است:


برای آن که یک ماه‌گرفتگی تکرار گردد:

ماه باید در حالت بدر باشد. این وضعیت هر 29?53059 روز یک‌بار تکرار می‌شود.
خورشید باید نسبت به عقده‌ها در همان مکان قبلی باشد، و این هر 346?6201 روز تکرار می‌گردد.
کوچک‌ترین مضرب مشترک این اعداد 6?585 است، یعنی هر 6?585 روز، ماه، زمین و خورشید وضعیت خسوف قبلی را تکرار می‌کنند. فاصله زمانی 33?658500 روز به یک ساروس موسوم است که در زبان بابلی قدیم به معنی تکرار است.

Lunar eclipse.svg




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 مهر 25 :: 10:42 عصر

خورشیدگرفتگی یا کُسوف (نام قدیمی‌تر خورگیر) وقتی رخ می‌دهد که سایه? ماه بر بخشی از زمین بیافتد و در نتیجه از دید قسمت‌هایی از کره? زمین، قرص ماه روی قسمتی از قرص خورشید را بپوشاند. این پدیده هر 35 سال و در مناطق مداری هر 37 سال یکبار روی میدهد و هر فرد در طول عمر خود در ناحیه خود می‌تواند تا 2 بار آن را ببیند. این پدیده هنگامی رخ می‌دهد که زمین و ماه و خورشید به ترتیب در یک خط راست یا تقریباً در یک خط راست قرار بگیرند و این شرایط تنها در زمان ماه نو ممکن است برقرار گردد. گرفتگی کامل خورشید را باید یکی از منظره‌های بسیار زیبا و در عین حال ترسناک طبیعت دانست.                                                                                                                                                                                                                                                                                                         هندسه? مداری خورشیدگرفتگی

زمین در گردش به دور خورشید و ماه در گردش به دور زمین در مدارهای بیضی‌شکل اما نزدیک به دایره حرکت می‌کنند. شعاع مدار گردش زمین به دور خورشید (تقریباً 150 میلیون کیلومتر) حدود 400 برابر بزرگتر از شعاع مدار گردش ماه به دور زمین (تقریباً 380 هزار کیلومتر) است و این در حالی است که اندازه? واقعی خورشید نیز حدود 400 برابر بزرگتر از اندازه? واقعی ماه است. این وضعیت باعث شده‌است که اندازه? ظاهری ماه و خورشید از دید اهالی کره? زمین تقریباً یکسان باشد.

بیضی بودن مدارها، باعث می‌شود که فاصله? زمین تا خورشید در طول زمان تا حد 1?6 ? کم یا زیاد شود و فاصله? ماه تا زمین در طول زمان تا حد 5?4 ? کم یا زیاد شود. این مطلب موجب شده‌است که در زمان‌های مختلف، اندازه? ظاهری ماه و خورشید کمی تغییر کند و در نتیجه ماه گاهی کوچکتر، گاهی هم‌اندازه و گاهی اندکی بزرگتر از خورشید دیده شود. از سطح کره? زمین، اندازه? ظاهری ماه از 29?3 تا 34?1 دقیقه? قوس و اندازه? ظاهری خورشید از 31?6 تا 32?7 دقیقه? قوس در تغییر می‌باشند.

صفحه? مداری گردش ماه به دور زمین، نسبت به صفحه? مداری گردش زمین به دور خورشید °5?145 زاویه دارد. این مطلب باعث می‌شود که در زمان ماه نو، در اغلب موارد ماه با خط واصل بین زمین و خورشید فاصله داشته باشد و تنها در بعضی از دفعاتِ ماه نو این سه جرم آسمانی تقریباً در یک خط راست قرار بگیرند.                                                                                                                              دفعات خورشیدگرفتگی 

حدود 30 روز طول می‌کشد تا ماه یک گردش کامل به دور زمین انجام دهد و در هر بار گردش، یک بار ماه نو رخ خواهد داد.

اگر صفحه? مداری گردش ماه به دور زمین همان صفحه? مداری گردش زمین به دور خورشید می‌بود، در هر ماه یک بار خورشید گرفتگی رخ می‌داد. اما وجود انحراف زاویه‌ای بین این دو صفحه، باعث می‌شود که در بسیاری از ماه‌ها، ماه از بالا یا پایین قرص خورشید بگذرد.

بنا بر این تنها دو یا سه بار در هر سال، ماه در هنگام عبور از فاصله? میان زمین و خورشید به اندازه? کافی به خط واصل بین زمین و خورشید نزدیک می‌شود و در این هنگام گرفت خورشید رخ می‌دهد.                                                                                     خورشیدگرفتگی در زمین و دیگر سیارات 

اندازه? ظاهری ماه و خورشید از دید اهالی کره? زمین تقریباً یکسان و به دلیل بیضوی بودن مدارها تا حدودی دارای نوسان می‌باشند. این مطلب موجب شده‌است که پدیده? خورشیدگرفتگی در کره? زمین از ویژگی‌های منحصر به فردی در بین سیارات منظومه? خورشیدی برخوردار باشد و پیچیدگی‌ها و زیبایی‌های خاصی در آن دیده شود.

در دیگر سیارات منظومه? خورشیدی هم پدیده? خورشیدگرفتگی روی می‌دهد، اما زیبایی‌های مربوط به خورشیدگرفتگی در کره? زمین در دیگر سیاره‌ها دیده نمی‌شود. در سیاره مشتری، به دلیل تعدد قمرها، خورشیدگرفتگی‌های متعددی رخ می‌دهد. در پلوتو نیز خورشیدگرفتگی وجود دارد، اما این پدیده به صورت دوره‌ای و در فواصل بیش از 100 سال رخ می‌دهد.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 مهر 25 :: 10:30 عصر

ویروس قطعه‌ای از نوکلئیک اسید است که درون یک پوشش پروتئینی محصور شده‌است. ویروس‌ها از باکتری‌ ها بسیار کوچکتر هستند و تنها با میکروسکوپ الکترونی قابل مشاهده‌اند. ویروس‌ با استفاده از امکانات سلولی و یا خودش در سلول های میزبان تکثیر می‌شود و فعالیت اصلی باخته‌ های میزبان را مختل می‌کند. ویروس‌ها بسیاری از جانوران و گیاهان را مبتلا می‌کنند اما فقط برخی از آن‌ها انسان‌ها را بیمار می‌کنند. همچنین ویروس ها در محیط خنثی ولی در سلول های زنده تکثیر می کنند وانگل داخل سلولی می باشند.                                                کشف ویروس‌ها 

دراواخر قرن 19 میلادی دانشمندان به دنبال یافتن عامل بیماری موزائیک تنباکو بودند. دیمیتری ایوانفسکی درسال1892 توانست قابل انتقال بودن عامل بیماری موزانیک توتون را ثابت کند. او پس از عبور دادن عصاره برگهای گیاه عفونت زده از صافی غیر قابل عبور برای باکتری‌ها، آنرا بروی برگ‌ های گیاه سالم توتون پخش کرده و بیماری موزانیک توتون را انتقال داده ایجاد بیماری درگیاه سالم نمود. آنان دریافتند که از گیاه آلوده مولدی قادر است که گیاهان سالم را بیمار کند. بنابراین عامل بیماری هرچه که بود از باکتری‌ها بسیار کوچکتر بود . در سال 1935 زیست‌شناسی به نام وندل استنلی توانست ویروس موزاییک تنباکو را تخلیص کند. ویروس خالص شده اگر چه به شکل بلور بود اما باز هم می‌توانسات گیاهان سالم را بیمار کند. چون تبلور یک از ویژگی‌ها ی مواد شیمیایی است بنابراین می توان نتیجه گرفت که ویروس داخل یاخته ها موجودی زنده وخارج یاخته ها یک ماده شیمایی است نه یک موجود زنده.                                                                         ساختار ویروس‌ها 

تباین ویروسها با کلیه میکروب هایی شناخته شده، آنان را در زیست شناسی میکربی از مقام و جایگاه ویژه و رده بندى جداگانه ای برخوردار کرده است. ساختمان ویروسها محدود است به ژنوم و پوششی ار پروتئین به دور آن. درشماری از ویروسها لایه ای از لیپو پروئین و لیپوپلی ساکارید نیز مضافا برای حفاظت پوشش پروتئینی بدورآن قرارمیگیرد. ویروسها برای تکثیر باید به داخل سلولی نفوذ کرده برنامه تولیدی سلول را بنفع خود تغییرداده و کارگاه پروتئین سازی سلول را همه جانبه برای تولید پروتئینها و آنزیم‌ های لازم بکار گیرند. ویروسها درعین کوچکی با داشتن ژنهای کافی مراحل بسیارپیچیده تکثیرخودرا درسلول میزبان یا به گروگان گدفته شده به سهولت هدایت و کنترول میکنند و انگل وار تکثیر میشوند. ژنوم ویروسها عبارت است از نوعی اسید نوکلئیک که بر مبنای نوع آن، ویروسها به دو دسته تقسیم میشوند. ویروسهای حاوی "آر ان آ " را یبونوکلئیک اسید RNA و ویروسهای حاوی "دی ان آ " دزاوکسی رایبونوکلئیک اسید. DNAعفونت زایی ویروسها فقط و فقط حاصل فعالیت داخل سلولی اسید نوکلئیک یا ژنوم آنهاست به این جهت درخارج سلول ویروس و ژنومش عاری ازهرگونه فعالیت بوده و یک مولکول بزرگ محسوب میشود. ژنوم بسیاری ویروسها بصورت رشته یا کلاف داخل پوشش پروتئینشان که اختصاصاَکاپسید کپسیدنامیده میشود قراردارد. این پوشش پروتیینی یکپارچه نبوده بلکه از ذرات یا واحد های کوچکتری بنام کاپسومر Capsomer ساخته میشود. کاپسومرها پس ازبهم پیوستن کاپسیدرا تشکیل میدهند و فرم مخصوص آن بستگی به نوع ویروس وساختار آن دارد. در برخی ویروسها ژنوم بصورت مارپیچی سنتز شده و کاپسومرها آنرا بطور منظم پوشش میدهند، طوریکه نوکلئوکاپسید ویروس حالت فنری یا هلیکال بخود میگیرد. علاوه براین ژنوم و کاپسید (نوکلئوکاپسید) بیش ازنیمی از ویروسها دارای غلاف یا انولوپ Envelop از لیپوپروتئین و لیپوپولی ساکارید ند. در این مورد هم ویروسها بدودسته تقسیم میشوند. گروه غلافدار و گروه بدون غلاف. غلاف ویروسها ازتنوع بسیاری برخورداراست که بطورمفصل به آن خواهیم پرداخت. اندازه، شکل، حجم و ساختمان ویروسها بسیار متنوع و متفاوت است. ویروسها برخی کروی، بعضی مخروطی و بسیاری از اشکال هندسی مانند برخوردارند، ازآن جمله میتوان فرم مکعبی یا پلی هدرون را مثال زد. قطر کوچکترین ویروسها20 نانومترو بزرگترین آنها450 نانومتر گذارش شده (نانومتر عبارت است ازیک میلیونیوم میلیمتر) . ویروسهای بزرگ (ویروسهای آبله) ازساختمانی نسبتا پیچیده یا مرکب (کمپلکس) برخوردارند وهمچون باکتریها ابداَ از صافی (فیلترچینی) عبور نمیکنند. درصورتیکه مابقی گذرای صافی چینی اند. ویروس‌ها فقط به علت داشتن اطلاعات ژنتیکی برای تولیدمثل به جانداران شبیه‌اند. در واقع ویروس‌ها انگل اجباری هستند. دستاوردهاى فوق تائیدیست براى اینکه، برخلاف کلیه موجودات زنده اعم از تک سلولی یا بسیار سلولی وپروکاریونت ویوکاریونتها، ویروسها فاقد ساختمان سلولی بوده عاری از هرگونه فعل وانفعالات شیمیایی، آنزیمی و متابولیسم سلولی اند وبا فقدان ملزومات مشابه سازی، هرگز قادربه تکثیر و مشابه سازی خود نیستند. آنها را باید خارج از سلول زنده یک ماکروملکول مرکب یا یک واحد عفونت زا بشمارآورد. آنها باتوجه به اینکه ماکروملکولهای مرکبند یعنی داراى زنجیره اسید نوکلئیک و حفاظ پروتئینی و احتمالاُ غلافی از لیپوپروتئین و لیپولی ساکارید اند، آماده اند به محض تماس با سلول میزبان و پس از مراحل جذب، دخول وآزادی ژنوم دستگاه پروتئین سازی میزبان را در اختیار گرفته و مراحل کلى تکثیر شانرا به کمک سیستمهاى سلولى (ترانسکریپسیون و ترانسلاسیون) ترتیب دهند. سلولها اعم از ازپروکاریونت و یوکاریونتها میتوانند سلول میزبان اجباری ویروسها گردند. هرنوع سلولی پذیرای هر ویروسی نبوده، انحصارا ویروس آشنا بخود راپذیرا میباشد.                                                                                                    تکثیر ویروسها 

ویروس ها به علت فقدان ساختمان سلولی و هر گونه متابولیسم و فعل وانفعال شیمیایی قادر به مشابه سازی خود نبوده وبرای این عمل میباید به داخل سلولی حساس راه یافته سپس محتاج انرژی و دستگاه پروتئین سازی سلول زنده می باشند. انتقال ویروس به داخل سلول فقط توسط سلول امکانپذیرست و این عمل فقط توسط سلول حساس وحامل گیرنده های (رسپتورهای) آشنا به ویروس انجام می گیرد. سلولهائی که این نوع گیرنده ها را برای جذب ویروس آماده دارند احتمالا میتوانند به انتقال انواع مختلف ویروس ها بپردازند، در غیر اینصورت سلول در مقابل ویروس مقاوم بوده و هرگونه تماسی با ویروس بی نتیجه خواهد بود. بادخول به سلول وپوشش برداری توسط آنزیمهای سلول، فعالیت اسیدنوکلئیک ویروس آغاز میگردد. اسیدنوکلئیک ویروس ژنهای کافی برای مهار نمودن متابولیسم سلول میزبان را دارا بوده و بکمک آن احتیاجات فعل وانفعالات شیمی حیاتی، برای تکثیر خود را توسط سلول میزبان تامین می کند. پس از آلوده شدن سلول میزبان تکثیر ویروس‌ها میتواند درد و نوع چرخه انجام گیرد:

چرخه لیزوژنی :

گاهی ویروس پس از دخول به سلول پس ازطی مراحل اولیه وآزاد شدن ژنوم یا اسیدنوکلئیک، به عوض تولید ژنوم وپروتئین ویروس‌، خود را درون کروموزوم میزبان جای می‌دهد که در این حالت به ان‌ پرو ویروس می‌گویند با هر بار تقسیم سلولی پرو ویروس‌ نیز تقسیم می‌شود.در این نوع چرخه بدون انکه سلول میزبان تخریب شود ژنوم ویروسی تکثیر پیدا می‌کند که گاهی این مرحله بدون انکه سلول میزبان تخریب شود به تولید ویروس کامل پرداخته و ویروسهای نوزاد را به خارج سلول هدایت میکند.

چرخه لیتیک:

دراین مرحله سلول میزبان پس ازانجام تکثیر ویروس بکلی تخریب شده ازاین راه ویروس ها ازسلول میزبان آزاد می‌شوند.

 




موضوع مطلب :

یکشنبه 91 مهر 23 :: 12:27 صبح

دریای خَزَر یا دریای مازَندَران یا دریای کاسپین [3] [4] [5] (آذری: X?z?r d?nizi , روسی: ?????????? ????، قزاقی: ?????? ??????، ترکمنی: Hazar de?izi) پهنه‌ای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود.

دریای خزر که گاهی بزرگترین دریاچه جهان و گاهی کوچکترین دریای خودکفای کره زمین طبقه‌بندی می‌شود، بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی است. طول آن حدود 1030 تا 1200 کیلومتر و عرض آن بین 196 تا 435 کیلومتر است. سطح دریای خزر پائین‌تر از سطح دریاهای آزاد است و اکنون (ابتدای سده بیست‌ویکم) 26?5 تا 28 متر پایین‌تر از سطح دریا است. خط ساحلی دریا حدود 7 هزار کیلومتر، مساحت آن 371 تا 386 هزار کیلومترمربع و حجم آب آن نیز 78700 کیلومترمکعب است. دریای خزر در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل می‌کرد. از حدود 50 تا 60 میلیون سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد. قسمت شمالی این دریا بسیار کم‌عمق است به طوری که تنها نیم درصد آب دریا در یک‌چهارم شمالی دریا قرار دارد و عمق آن به طور میانگین کمتر از 5 متر است. حدود 130 رودخانه به این دریا می‌ریزند که اکثر آن‌ها از شمال غربی به دریا می‌پیوندند. بزرگترین آن‌ها رود ولگا است که هر سال به طور میانگین 241 کیلومترمربع آب را وارد دریای خزر می‌کند. رودهای کورا 13، اترک 8.5، اورال 8.1 و سولاک 4 کیلومتر مربع آب را سالانه وارد دریا می‌کنند. طبیعت بسته خزر آن را منزلگاه جانوران و گیاهان منحصر به‌فردی کرده است اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگی‌های کشاورزی و صنعتی و نفتی بسیار آسیب‌پذیر باشد. این دریا از نظر منابع نفت و گاز بسیار غنی است و ذخایر نفتی آن حدود 17 تا 35 میلیارد بشکه برآورد می‌شود. بخشی از نفت دریاچه که از میدان نفتی باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برداشت می‌شود از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان به سواحل مدیترانه منتقل می‌شود.[6]

از منابع مهم این دریا؛ ذخایر نفت و گاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواع ماهیان خاویاری را می‌توان نام برد.                            ویژگی‌ها 

این دریاچه با طول تقریبی 1200 کیلومتر و عرض متوسط 320 کیلومتر و مساحت 438000 کیلومتر مربع وحجم 770000 کیلومتر مکعب بزرگترین دریاچه جهان است. باریک ترین عرض آن 220 کیلومتر بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریض ترین بخش آن حدود 545 کیلومتر در شمال آن قرار دارد، کم عمق ترین ناحیه این دریاچه 25 متر در منطقه شمالی است و عمیق ترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شده‌است که در بعضی از مناطق جنوبی 900 الی 1000 متر عمق دارد، سواحل این دریاچه جمعاً 6379 کیلومتر است که حدود 922 کیلومتر آن در خاک ایران واقع شده‌است و وسعت حوزة آبگیر آن 3733000 کیلومتر مربع است که 256000 کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. این دریاچه 28 متر پائین تر از سطح اقیانوسها است و بنا براین هیچگونه خروجی از این دریاچه وجود ندارد.[19] .81% آب ورودی خزر را رود عظیم ولگا تامین می‌کند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش می‌یابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کم‌تر از 10 متر، در بخش میانی بین 180 تا 788 متر و در بخش جنوبی که آب‌های کناره ایران را تشکیل می‌دهد به 960 تا ژرفای 1025 متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شده‌است. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. دریای خزر از 575 نوع گیاه، 1332 گونه جانور و 850 نمونه ماهی برخوردار است. و 90 درصد خاویار جهان از این دریای صید می‏شود. مهم ترین ویژگی اقتصادی خزر، نفت و گاز است نفت در خزر سال 1302 / 1923 در باکو کشف شد. ذخایر اثبات شده نفت در این دریای 32 میلیارد بشکه می‌باشد و این یعنی حدود 4 درصد از کل ذخایر نفت خاورمیانه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز در حدود 163 میلیارد بشکه دیگر برآورد شده‌است. .[20] عمق آن از شمال به جنوب افزایش می‌یابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کم‌تر از 10 متر، در بخش میانی بین 180 تا 788 متر و در بخش جنوبی که آب‌های کناره ایران را تشکیل می‌دهد به 960 تا 1000 متر می‌رسد. تا ژرفای 1025 متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شده‌است.

جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانه‌های ایران که باعث کندی حرکت جریان می‌شود منجر به تجمع انواع آلودگی‌های این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانه‌های دیگر کشورها می‌شود.

این دریا، محیط زیست گرانبهاترین ماهی‌های دنیا است. در بخش جنوبی دریای مازندران و رودخانه‌هایی که به آن می‌ریزند یعنی سواحل مربوط به ایران، 78 گونه و زیرگونه ماهی یافت می‌شود. از مهمترین رودخانه‌هایی که به این دریای می‌ریزد می‌توان از سپید رود و پیلورود (رود بزرگ) و هراز نام برد. دریای مازندران یکی از بوم‌شناخت‌های آبی جهان است که محیطی مناسب برای زندگی و رشد مرغوب‌ترین ماهی‌های خاویاری جهان است. 90 درصد صید ماهیان خاویاری مختص به این دریای است. .[21]                                                                           منابع دریای خزر 

پژوهش‌ها نشان می‌دهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با 50 میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تایید شده هم برابر با 257 هزار میلیارد فوت مکعب بوده‌است. که این ارقام 4? از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل می‌دهد. پیش بینی می‌شود با ادامه فعالیت‌های اکتشافی، ظرفیت بهره برداری نفت این منطقه 184 میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم 293 هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.[25]

همچنین 90 درصد خاویار جهان از این دریای صید می‏شود. اما صید بی رویه این ماهی سبب گشته‌است که بنابر گفته دانشمندان 90 درصد از تعداد این ماهیان در یک قرن اخیر کاسته شود.[26]                                                                                                        آلودگی 

آلودگی معضلی جدی و خطرناک برای این دریای پهناور می‌باشد به طوری که با ورود سالیانه 122 هزار و 350 تن آلودگی از کشورهای حاشیه? دریای? خزر به ویژه آلودگی ناشی از عملیات اکشتاف و استخراج نفت، محیط این دریا را آلوده کرده و گونه‌های زیستی این دریا را در معرض خطر جدی قرار داده‌است.[27]




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 3:52 عصر

آمازون، نام جنگل بسیار بزرگی در شمال آمریکای جنوبی است. این منطقه? جنگلی که رودخانه? آمازون نیز از میان آن می‌گذرد بخش‌هایی از کشورهای برزیل، اکوادور، گویان، کلمبیا، ونزوئلا، بولیوی، پرو و سورینام را در برمی‌گیرد. بیشتر بخش جنگل‌های آمازون در خاک برزیل با 60% و پرو با 13% مساحت کلی جای دارد. جنگل آمازون نامزد قرار گرفتن در فهرست عجایب هفتگانه جدید است.[1]                                                   آب و هوا 

جنگل‌های بارانی آمازون در تمام فصول سال دارای هوایی گرم با رطوبتی بسیار زیاد است. متوسط درجه? حرارت، در مرکز آمازون، در حدود 30 درجه? سانتیگراد (86 درجه فارنهایت) غربی‌ترین بخش این منطقه، در حدود 25 درجه? سانتیگراد (76 درجه فارنهایت) است. تقریباَ هر روزه باران سنگینی در سرتاسر آمازون می‌بارد.                                                                                                                                            تهدید آمازون 

طرفداران محیط زیست رفع ممنوعیت فروش محصولات اصلاح ژنتیکی شده در برزیل را تهدید جدی برای جنگل‌های بارانی آمازون می‌دانند. در قانون جدید، عرضه و کشت محصولات اصلاح ژنتیکی شده به ویژه سویا برای صادرات تأیید شده‌است. شرکت‌های زیست‌فناوری و کشاورزان بزرگ برندگان این قانون جدید محسوب می‌شوند. هرچند این اقدام و همچنین قانونی شدن تحقیقات بر روی سلول‌های بنیادی جنین انسان از دید مردم برزیل حرکتی به سوی برزیل نوین است؛ اما طرفداران محیط زیست می‌گویند جنگل‌های بارانی و کشاورزان کوچک بازنده ماجرا هستند. طرفداران محیط زیست نگران هستند محصولات اصلاح ژنتیکی شده، گونه‌های بومی را نابود کند، در زنجیره? غذایی اختلال به وجود آورد و امکان ورود این محصولات به مناطق جدید مانند جنگل‌های پاکسازی‌شده آمازون را فراهم سازد. تخریب بزرگ‌ترین جنگل بارانی جهان طی دو سال گذشته برای دومین بار به بالاترین حد خود رسید. سال گذشته بخشی از جنگل آمازون به وسعت 23 هزار کیلومتر مربع نابود شد. طرفداران محیط زیست می‌گویند دامداران و چوب‌برها درختان جنگل‌های بارانی و علفزارهای استوایی را نابود می‌کنند و کشاورزان زمین‌های خالی‌شده از درخت را به کشتزار تبدیل می‌کنند.




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 3:44 عصر

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زاده? 359 ه. ش در بخارا -درگذشته? 2 تیر 416 در همدان، 980-1037 میلادی[1])[2][3][4]، پزشک و شاعر[5] ایرانی[6][7][8][9] و مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان-دانشمندان ایران است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد. وی نویسنده کتاب شفا یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و القانون فی الطب یکی از معروف‌ترین آثار تاریخ پزشکی است.[10] جهان بود.[11]

وی 450 کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن در کتاب تاریخ علم وی را یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان پزشکی می‌داند.[12] همچنین وی او را مشهورترین دانشمند ایران می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همه? زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است..[13]                                                                                                                          زندگی                                                                                                                                                                       بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص125) «وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص493)

ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود و وی را به مدرسه بخارا فرستاد در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارق العاده داشت. به طوری که در 14 سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.[14]

او علم منطق را به استادش ناتیلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت می‌کردند. البته وی در فراگیری علم ماوراء الطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک تفسیر فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند. در سن 18 سالگی، ابن سینا بر تمام علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود.[14]                                                                                                                                اخلاق و صفات 

ابن سینا از حیث نیروی جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمی‌کرد. او با داشتن این نیروی فراوان جسمی می‌توانست از پس کار وزارت فرمانروایان برآید و همیشه چه در سفر و چه در نبرد همراه آنان باشد و علاوه بر این به کار دانش و نوشتن نیز بپردازد. می‌گویند که او شبها تا دیرگاه به نوشتن کتاب و رساله می‌پرداخت و در این کار افراط می‌کرد. ابن سینا از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود. اینکه او در هجده سالگی توانست تمامی دانش‌های زمان خود را فراگیرد خود نشانگر نیروی ذهنی اوست.

نکته? منفی در اخلاق ابن سینا گفتار تند او نسبت به دانشمندان همدوره? خود و حتی به گذشتگانی مانند افلاطون و زکریای رازی بود.ابن سینای فیلسوف 

ابن سینا بسیار تابع فلسفه ارسطو بود و از این نظر به استادش فارابی شباهت دارد. مبحث منطق و نفس در آثار او در واقع همان مبحث منطق و نفس ارسطو و شارحان او نظیر اسکندر افرودیسی و ثامیسطیوس است. اما ابن سینا هرچه به اواخر عمر نزدیک می‌شد، بیشتر از ارسطو فاصله می‌گرفت و به افلاطون و فلوطین و عرفان نزدیک می‌شد. داستان‌های تمثیلی او و نیز کتاب پرحجم منطق المشرقین که اواخر عمر تحریر کرده بود، شاهد این مدعاست. متاسفانه امروزه از این کتاب تنها مقدمه اش در دست است. اما حتی در همین مقدمه نیز ابن سینا به انکار آثار دوران ارسطویی خویش مانند شفا و نجات می‌پردازد.[16]

 




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 3:36 عصر

فرضیه گایا (به انگلیسی: Gaia) ادعا می‌کند که سیاره زمین مانند یک درخت، دارای حیات و روح است. این فرضیه در سال 1965 توسط جیمز لاواک دانشمند انگلیسی مطرح شد.

فرضیه گایا در واقع مجموعه‌ای از فرضیه‌هاست. اولین آن‌ها می‌گوید که حیات بر محیط زیست زمین آثار عمده ای می‌گذارد. فرضیه گایا در سطح بعد تاکید می‌کند که آثار حیات در جهت بهبود محیط برای خود حیات است. مورد سوم می‌گوید که گایا به طور عمده و آگاهانه کنترل محیط زیست کره زمین را در اختیار می‌گیرد. بنابراین به نظر می‌رسد که وجود پس خورهای مثبت و منفی که در اقیانوس‌ها و اتمسفر عمل می‌کنند برای توجیه سازوکار هایی که حیات اثر خود را از طریق آن بر محیط می‌گذارد کافی باشد.[1]

گایا زمین را به عنوان یک ابر موجود زنده معرفی نموده است. چرخه مواد غذایی حاصل از خاک و سنگ که براثر جویبارها و رودخانه‌ها به جریان می‌افتد را به گردش خون در بدن جانوران تشبیه می‌کند. دراین تشبیه رودخانه‌ها در حکم رگ ها، جنگل درحکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین است.[2] برطبق همین نظریه تمام موجودات زنده دارای یک سیستم عصبی می‌باشند. کره زمین نیز دارای چنین سیستم عصبی می‌باشد که به آن شبکه مغناطیسی می‌گویند که هم از درون خود و هم از طریق کیهان دائما شارژ می‌گردد. خاک زمین که دارای خاصیت رسانایی حاصل از گازها، فلزات، کریستال‌های معدنی و الکترولیت‌ها می‌باشد، دائما شبیه به یک میدان الکتریکی شارژ و دشارژ می‌گردد.مواد معدنی بطور طبیعی هادی جریان هستند. خاصیت یونی این کریستال‌های معدنی حرکات آب و گردش آن را در زیر و روی زمین بوجود می‌آورد. باران، امواج دریاها، آبشارها و رودخانه‌ها و... در مدارهای الکتریکی در زیر و روی زمین حرکت می‌کنند.[3]                                       پیشینه 

تا پیش از مطرح شدن فرضیه گایا، دیدگاه متعارف زیست شناسان (به عنوان طبیعت شناسان عصر جدید) برای تبیین فرآیند شکل گیری و تحول حیات در سیاره ما، مبتنی بر نظریه ای بود که ریشه در قرن نوزدهم داشت، یعنی نظریه تحول داروینی. بر اساس این نظریه که توسط چارلز داروین، طبیعت شناس مشهور انگلیسی مطرح شده بود، حیات و موجودات زنده، خود را با شرایط محیطی سیاره ای که در آن بسر می‌برند، تطبیق می‌دهند. به عبارت دیگر، در این دیدگاه، موجودات زنده، در تعامل با سیاره خود، صرفاً تأثیرپذیر هستند. اما گایا، دیدگاه کاملاً جدید و گسترده تری را مطرح نمود. بر اساس گایا، موجودات زنده فقط جزئی از یک فرآیند کلی تر «حیات» در سیاره ما هستند. به عبارتی، این «کل سیاره زمین» است که زنده محسوب می‌شود و هریک از موجودات، در واقع همانند سلول‌های این موجود زنده هستند. بدین ترتیب، نه تنها موجودات از محیط سیاره خود تأثیر می‌پذیرند (نظریه داروین) بلکه بر این محیط نیز به گونه ای تأثیر می‌گذارند.

لاواک اولین نظریاتش را در مورد «سیاره زنده» در 1965 منتشر نمود و سعی کرد تا بر مبنای نظریه گایا، ترکیبات اتمسفری موجود زمین و علت عدم ازبین رفتن اکسیژن آزاد در جو را (که برای استمرار حیات زمین ضروری است) توضیح دهد. وی بر همین مبنا، حتی طرحی را برای جستجوی حیات در سایر سیارات ارائه نمود. در 1970 بود که لاولاک، همکاری خود را با زیست‌شناسی به نام لین مارگولیس آغاز نمود. مارگولیس که از محققان دانشگاه بوستون بود به نظریه گایا علاقه مند شده بود. وی معتقد بود که احتمالاً میکروارگانیسم هایی نظیر باکتری ها، در طی میلیون‌ها سال گذشته، نقش مهمی در تعامل حیات با سیاره ما ایفا کرده اند و بنابراین، مطالعه بر روی آنها، شواهد بیشتری را برای تأیید صحت نظریه گایا بدست خواهد داد.

بر مبنای همین مطالعه بود که لاولاک توانست اولین پیش بینی خود را بر اساس نظریه گایا مطرح کند. این پیش بینی مربوط به ترکیبات گوگرد (سولفور) بود که عنصری حیاتی برای ارگانیزم‌های زنده محسوب می‌شود. در آن زمان همه می‌دانستند که ترکیبات سولفات (اکسید گوگرد) توسط باران از خاک شسته شده و در اقیانوس‌ها جمع می‌شود. اما بر اساس گایا، باید سیاره ما به گونه ای عمل کند که با بازگرداندن این عنصر مهم به خاک، استمرار حیات را تضمین نماید. لاولاک معتقد بود که این عمل باید توسط باکتری هایی انجام شود که در اقیانوس‌ها زندگی می‌کنند. بدین ترتیب، لاولاک برای اثبات صحت پیش بینی خود، یک سفر دریایی تحقیقاتی را آغاز نمود و همین سفر بود که منجر به دیدگاه جدید علم نسبت به «چرخه گوگرد» در زمین شد. لاولاک کشف کرد که تجزیه جلبک‌های دریایی توسط باکتری‌ها در اقیانوس‌ها منجر به آزاد شدن گازی به نام «دی متیل سولفید» می‌گردد. این گاز، نقش مهمی را در شکل گیری ابرها در آسمان ایفا می‌کند. بدین ترتیب و با بارش ابرها، سولفور دوباره به خاک بازمی گردد تا موجودات خشکی بتوانند از آن استفاده کنند. از سوی دیگر، همین بارش، منجر به شستن مواد معدنی از خاک و انتقال آن به اقیانوس‌ها نیز می‌شود که این خود، تغذیه جلبک‌های دریایی را تأمین می‌کند. این کشف، در واقع تأیید محکمی بود بر صحت نظریه گایا و به خوبی نشان داد که موجودات زنده در زمین، تنها تحت تأثیر محیط پیرامون خود نیستند بلکه بر محیط نیز تأثیر می‌گذارند.

این تلاش‌ها نهایتاً از اواخر دهه،1970 جای نظریه گایا را به عنوان یک نظریه علمی در میان دانشمندان جهان باز کرد.                             گایا و چاکراهای زمین (چرخه‌های انرژی زمین) 

بر پایه? نظریه گایا، کره? زمین زنده و آگاه است؛ آب دورتادور آن را احاطه کرده و فعالیت‌های یونی‌اش را به‌وجود آورده است. این فرایندِ یونی جریان انرژی را در زمین به‌وجود می‌آورد که بر تمام ابعاد حیات اثر می‌گذارد. این نظریه، زمین را ابرموجودی زنده می‌داند که دارای روح است و در جهت تکامل، هدفی پویا را دنبال می‌کند [4]. بنا بر پژوهش‌های انجام‌شده، زمین فقط یک کره? ساده نیست بلکه در زیر چین‌خوردگی‌های سطحی خود خطوط انرژیِ در گردش دارد. در حدود 16 حلقه? انرژی از بالا به پایین کره? زمین را احاطه کرده‌است. این انرژی دارای فرکانسی است که حیات کره? زمین را در ابعاد فیزیکی و روحی برقرار می‌سازد. حلقه‌های انرژی هر کدام حول محوری در چرخش و متأثّر از حرکت زمین به دور خورشید، ماه به دور زمین، و ابعاد بزرگ‌تری از چرخش مربوط به خورشید در کهکشان «راهِ شیری» است. در محل برخورد این حلقه‌های انرژی که بنا به ماهیت آب و خاک درونِ زمین ایجاد می‌شوند، 52 چرخه به‌وجود می‌آید که می‌توانند خواص الکتریکی یا مغناطیسی ویژه‌ای را نمایان سازند. این چرخه‌های انرژی (چاکراها) مرزِ گسل‌ها، لبه‌های صفحه‌های تکتونیکی، تمرکز تنوع زیستی، مراکز تمدن‌های باستان، مراکز الهامات پررمز و راز، مراکز مذهبی ارزش‌مند، مسیرهای مهاجرت جانوران و مسیر حوادث طبیعی کنونی را به‌وجود می‌آورند. 52 چرخه? انرژی در زمین مثلث‌هایی با سه رأس پرانرژی هستند که 156 مرکز انرژی یا ورتکس را در روی کره? زمین ایجاد می‌کنند. زمین از درون این ورتکس‌ها تنفس می‌کند.[4][5] همانطور که بدن انسان 7 چاکرای اصلی دارد، در زمین نیز 7 چاکرای اصلی وجود دارد. شش عدد از این چاکراها ثابت هستند که دارای مکان‌های مشخصی در هر یک از قاره‌ها هستند. هفتمین چاکرا در حرکت است و در دوره زمانی مشخصی در موقعیت مکانی خاصی مستقر خواهد شد. این چاکرا، چشم سوم زمین است. گفته می‌شود زمانیکه چاکرای چشم سوم بر محلی مستقر می‌شود آن قسمت از نظر سطح آگاهی ناگهان ارتقاء می‌یابد. این چاکرا در دوره بعدی فعالیت خود از سال 2008 برروی چاکرای قلب زمین مستقر شده‌است. شش چاکرای غیر متحرک در یک گروه سه قسمته دسته بندی می‌شوند: الهام، ساختار و خلاقیت.[2]

 




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 2:54 عصر

پلوتو از نظر بزرگی پس از اریس، دومین سیاره کوتوله منظومه خورشیدی است که از هنگام کشف در سال 1930 تا 24 اوت 2006 نهمین سیاره سامانه خورشیدی بود. اما اکنون بنا بر تعریف نوین اتحادیه بین‌المللی اخترشناسی یک سیاره کوتوله[1] و همچنین به عنوان نمونه? نخست از رده جدید اجرام فرانپتونی به شمار می‌رود.

«پلوتو» گویش زبان انگلیسی است و در زبان فرانسه به آن «پلوتون» می‌گویند.

پلوتو در افسانه‌های روم باستان نام خدای زیرزمینی بوده‌است. این نام‌گذاری به دلیل فاصله بسیار دور این جرم آسمانی از خورشید صورت پذیرفته‌است.[2]

پلوتو بزرگ‌ترین جسم فضایی در منظومه? خورشیدی ما است که ماموریت‌های فضایی از سوی زمین هنوز به آن نرسیده‌اند.[3]                  

 

مدار پلوتو


مدار پلوتو برخلاف مدار زمین و هفت سیاره دیگر دایره‌ای نیست بلکه بیضی است و گردش مداری آن 248 سال زمینی طول می‌کشد.

کشیدگی مدار پلوتو بسیار زیاد و غیرعادی است به طوری که مدار آن با مدار نپتون، آخرین سیاره سامانه خورشیدی در دو نقطه تقاطع دارد. فاصله پلوتو از خورشید در اوج مداری خود 49 واحد نجومی است یعنی حدود 50 برابر بیشتر از فاصله زمین نسبت به خورشید است. پلوتو در حضیض خود تنها 29 واحد نجومی از خورشید فاصله دارد.[4]

مدار پلوتو با دایرةالبروج بیش از 17 درجه زاویه انحراف دارد و این بدان معنی است که این سیاره کوتوله نیمی از مسیر خود را بالای صفحه گردش زمین به دور خورشید و نیمی دیگر را پایین این صفحه طی می‌کند.

یک سال پلوتویی به اندازه 248 سال زمینی طول می‌کشد و پلوتو که به صورت طبیعی بعد از نپتون قرار دارد، در 20 سال از این 248 سال از مدار نپتون رد شده و به فاصله کمتری از خورشید نسبت به نپتون می‌رسد. آخرین باری که این اتفاق روی داد 21 ژانویه 1979 بود که پلوتو مدار نپتون را قطع و وارد منطقه داخلی هشتمین سیاره سامانه خورشیدی شد و تا 11ام فوریه 1999 که مجددا مدار نپتون را به قصد خارج قطع کرد در فاصله‌ای نزدیک‌تر به خورشید قرار داشت. بشر برای تجربه دوباره این رویداد باید تا سپتامبر 2226 صبر نماید.[5]

با توجه به عادی نبودن گردش مداری پلوتو ممکن است انتظار برخورد این سیاره با نپتون برود اما زاویه میل و تناسب مداری 3:2 که بین این دو وجود دارد برخورد آن‌ها ناممکن است.[6]                                                                                                                        نحوه کشف 

در سال 1894 در آریزونای آمریکا اخترشناسی به نام پرسیوال لاول، رصدخانه لاول را بنا نهاد و در آن جست وجو برای یافتن سیاره جدید آغاز کرد. او محل پلوتو را بامحاسبه اثر جاذبه اش بر روی نپتون و اورانوس پیدا کرد ولی بدون یافتن سیاره جدید در سال 1916 درگذشت. جوانی با نام کلاید تومباو که در رصدخانه لاول کار می‌کرد جستجو برای یافتن این سیاره را ادامه داد. تومباو در 18 فوریه 1930 با مقایسه دو عکس متوجه تغییر مکان منبع نوری در این دو عکس شد که همان سیاره پلوتو بود. سیاره جدید که به یاد خدای مرگ رومیان باستان، پلوتو نامیده شد. البته دو حرف اول پرسیوال لاول نیز به افتخار وی آغازگر نام سیاره پلوتو می‌باشند.

در سال 1969، ستاره‌شناسان نخستین تصاویر دقیق از سطح پلوتو را منتشر کردند. این تصاویر که توسط تلسکوپ فضایی هابل تهیه شده بود، 12 منطقه تیره و روشن را در سطح پلوتو نشان می‌داد. در سال 1978، ستاره‌شناسان رصدخانه نیوال (Naval) در آریزونا موفق به کشف قمر پلوتو یعنی شارون شدند. قطر این قمر 1210 کیلومتر است. مناطق روشن، که شامل کلاهک‌ها قطبی هستند، احتمالا نیتروژن یخ‌زده می‌باشند. مناطق تیره نیز به طور حتم متان منجمد است که به دلیل پرتوهای فرابنفش خورشیدی دچار تغییرات شیمیایی شده‌است. در سال 2005، یک گروه از ستاره‌شناسان که به بررسی تصاویر هابل می‌پرداختند، دو قمر ناشناخته پلوتو را کشف کردند. این ماه‌ها که بعدها نیکس و هیدرا نامیده شدند، قطری حدود 160کیلومتر دارند و در خارج از مدار شارون قرار گرفته‌اند.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         ساختار درونی 

 


رصدهای تلسکوپ فضایی هابل چگالی پلوتو را بین 1?8 تا 2?1 گرم بر سانتی متر مکعب تخمین زد. احتمالا ساختار درونی آن 50 تا 70 درصد از سنگ و 30 تا 50 درصد از یخ تشکیل شده‌است، قطر هسته آن 1700 کیلومتر (70 درصد قطر کل سیاره) برآورد شده‌است که باعث گرمای سطوح بالایی سیاره و ایجاد اقیانوسی از آب مایع در 100 تا 180 کیلومتری بالای هسته می‌شود. جرم پلوتو برابر با 0?24 درصد کره زمین و ابعاد بزرگترین قمر آن یعنی شارون 70 درصد قطر پلوتو است.                                                                                                                                                                                                                                                                                           تصویر بازسازی شده‌ای از پلوتو که توسط تصاویر دریافتی از تلسکوپ فضایی هابل و به کمک رایانه‌های پیشرفته تولید شده‌است. هنوز مشخص نیست که تفاوت رنگ‌ها به دلیل کدام یک از عوارض طبیعی سطح این سیاره کوتوله است.




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 12:17 صبح

نپتون آخرین سیاره? منظومه شمسی است. این نام به عنوان خدای دریا و همزاد اورانوس نامگذاری شده است.

کشف این سیاره در بین سال‌های 1790 تا 1840 بر اثر اختلالاتی که در مدار اورانوس مشاهده شد، انجام گردید.                             ویژگی‌ها 

معمولاً همه این سیاره را به رنگ آبی می‌شناسد و به این علت است که گاز متان حاضر در جو نپتون رنگ سرخ را جذب کرده و آبی حاصل از طیف نوری خورشید را بازمی‌تاباند.

نپتون از نظر ساختاری بسیار شبیه به سایر سیارات گازی به خصوص اورانوس است . تفاوتی که در ساختار سیاراتی مانند اورانوس و نپتون دیده می‌شود، عدم حضور هیدروژن فلزی مایع است که در عوض آن به یک ساختار متراکم آب مانندی در اطراف هسته می‌رسیم. لایه بیرونی‌تر نپتون متشکل از هیدروژن ملکولی مایع و هلیوم مایع است.

اتمسفر و جو نپتون آبی رنگ است و درصد بازتابش بالائی دارد که حاکی از وجود یک جو غلیظ است . بر طبق تحقیقات حضور مقادیری متان نیز در این سیاره تایید شده است . در کل، ترکیبات جو این سیاره به مانند سایر سیارات غول پیکر گازی شامل 80 تا 85 درصد هیدروژن و 15 تا 19 درصد هلیوم می‌باشد.

تقریباً 165 سال طول می‌کشد تا نپتون یک بار به‌دور خورشید بگردد. بنابر این از زمان کشف آن در سال 1864 تا کنون، فقط یک بار به دور خورشید گشته‌است. /[1]

دوره تناوب نجومی آن 164?79 سال است . از زمان کشف نپتون تا کنون فقط 75 درصد مدار خود را طی کرده. دوره تناوب چرخشی نپتون 17 ساعت و 50 دقیقه است. سرعت گریز از جاذبه این سیاره نیز چیزی در حدود 23 کیلومتر در ثانیه است.نپتون دارای دو قمر بزرگ بنام‌های نرئید و تریتون است و تعداد بسیار زیادی اقمار کوچک دارد.

پیش از این انتظار می‌رفت که نپتون از نظر جوی آرام‌تر از اورانوس باشد ولی ویجر 2 نشان داد که بادهای نپتون بسیار بسیار شدید هستند. سرعت این بادها به 640 کیلومتر در ساعت می‌رسد.[2]

Neptune.jpg




موضوع مطلب :

جمعه 91 مهر 21 :: 12:4 صبح

اورانوس( /?j??r?n?s/ راهنما·اطلاعات یا /j??re?n?s/ راهنما·اطلاعات[10]) (در اسطوره‌های یونان ο?ραν?ς، خدای آسمان و معادل پارسی سره آن آهوره[11]) هفتمین سیاره از نظر نزدیکی به خورشید[12] وچهارمین سیاره از نظر اندازه و سومین سیاره از نظر جرم است. اورانوس هر 84 سال و 7 روز یک بار به دور خورشید می‌گردد و همچنین هر 10 ساعت و 48 دقیقه یک دور به دور خودش می‌چرخد. اورانوس دارای 5 ماه به نام‌های میراندا، آریل، آمبریل، تیتانیا و ابرون است. این سیاره را ویلیام هرشل در سال 1781 میلادی کشف کرد.[13]

یکی از سیارات هشت گانه منظومه شمسی که از لحاظ بعد فاصله اش نسبت به خورشید در ردیف هفتم پس از زحل قرار گرفته‌است فاصله متوسط این سیاره تا خورشید2?869?600?000 کیلومتر[13] و63 بار از کره زمین بزرگ‌تر است.اورانوس 27 ماه طبیعی دارد.این سیاره با چشم غیرمسلح دیده می‌شود[14] . محور حرکت وضعی این سیاره کاملاً با مدار حرکت انتقالیش منطبق است.سفرهای اکتشافی به این سیاره کمتر از ده ماموریت بوده[15] که شاخصترینش ماموریت ویجر 2 بود که این فضاپیما در ژانویه 1986 به آن رسید.[16]کشف

این سیاره قبل از کشف به صورت یک ستاره در کاتالوگ جان فلاستمد در سال 1690 به عنوان ستاره «34 ثور» ثبت شده بود. . اخترشناس فرانسوی پیر لمونیر این سیاره را بین 1750 تا 1769 دوازده بار (با در نظر گرفتن 4 شب متوالی) رصد کرده بود[19].

ولی توسط ویلیام هرشل و در خانه‌اش(اکنون موزه اخترشناسی) در شهر بث، سامرست و در 13 مارس 1781 رصد شد,[20] و در 26 آوریل 1781 به عنوان دنباله‌دار گزارش شد.[21] هرشل آن را به عنوان جرمی که در برابر ستارگان اختلاف منظر دارد گزارش داد,[22] u

او اینگونه در ژورنال نگاشت "در نزدیکی زتا ثور ... یا یک سحابی است یا یک دنباله‌دار".[23] در 17 مارس نگاشت "به دنبال سحابی یا دنباله‌دار به این نتیجه رسیدم که دنباله‌دار است زیرا جایش را تغییر می‌دهد".[24] و حتی هنگامی که این جرم را به عنوان کشف به انجمن سلطنتی گزارش می‌داد باز براین باور بود که دنباله‌دار است و این عقیده را داشت تا زمانی که به طور مطلق اثبات شد که اورانوس یک سیاره است.[25]

Uranus as seen by Voyager 2




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 مهر 20 :: 11:58 عصر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >   
درباره وبلاگ


باسلام خدمت بازدیدکنندگان گرامی.به سایت من خوش آمدید و امید وارم از این مطالب نهایت لذت را ببرید.این سایت با به روز کردن مطالب خود سبب می شود تا سطح علمی شما تا حد بالایی ارتقا بیابد.اگر هم پیشنهاد یا انتقادی دارید در سایت بنویسید یا آن را به ایمیل:ahmadreza.nekooei@yahoo.com بفرستید.
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 174
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 210025
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
احمدرضانکوئی - ازهر زمان ازهرمکان

کلیه حقوق این وبلاگ برای ازهر زمان ازهرمکان محفوظ است