سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ازهر زمان ازهرمکان
بزرگترین سایت علمی و تفریحی
به سایت ما خوش آمدید

 

کاپویرا در قرن شانزدهم میلادی در برزیل به وجود آمد، که پیدایش آن به نوعی در تجارب بردگان بود.از قرن شانزدهم تا نوزدهم کشور پرتقال ، با کشتی بردگان را از غرب آفریقا به امریکای جنوبی می برد. برزیل از مناطق مشتری بردگان افریقایی بود که به وسیله این بردگان اعتقادات و رسوم افریقایی به برزیل برده شد. و بعضی ها معتقدند که برده ها در بازی پیشین برزیلی تاثیر گذاشتند و آن را به صورت کاپوئرا در آوردند.

 کاپوئرا

بعد از اینکه برده داری در سال 1888 منسوخ گردید، اغلب از آنجایی که از دادن کار به برده های آزاد شده جلوگیری می شد آنها به ورزش ادامه می دادند، که در آن زمان فعالیت ضد حکومتی (ضد برده داری) محسوب می شد. در نتیجه در سال 1990 کاپوئرا در برزیل غیر قانونی شد، و بازیکنان آن به بریدن تاندون پشت پا محکوم می شدند.
در سال 1942 آقای پاستین ها اولین آکادمی رسمی برای آموزش کاپوئرای سنتی را که به اسم کاپوئرای آنگولا شناخته می شد افتتاح نمود، تلاش او منجر به تبدیل کاپوئرا به یک ورزش جدید و محلی در بین مردم گردید. در حال حاضر آکادمی های آموزش کاپوئرا در سراسر جهان وجود دارد.
از نظر ریشه یا لغت بحث های زیادی روی کلمه کاپوئرا می شود، در زبان پرتقالی کاپائو(capao) به معنی خروس جوان می باشد. که برگرفته از شیوه مبارزه یک یا دو خروس جنگی در میدان مبارزه است.
از نظر برخی دانش پژوهان کاپوئرا اشتقاقی است از کلمه کیپورا (kipura) که توصیف می کند حرکاتی که خروس های جنگی در مبارزات انجام می دهند.
عده ای دیگر از دانش پژوهان اظهار می کنند که کاپا یک سبد بزرگ گرد بوده که عموما برده های شهری افریقایی یا برزیلی بر سرشان می گذاشتند. بقیه ادعاها بر این اساس است که کلمه (kaa’) به معنی برگ یا گیاه و کلمه (pue’ra) به معنی نشانه ی نمای گذشته می باشد. و به معنی گذشته یک جنگل است.
در نهایت کاپوئرا به صورت تحت الفظی به معنی مرد در قفس می باشد که توسط برده داران به تمسخر به کار برده می شد. و نشانه مبارزات خروس های جنگی در قفس بود.
کاپوئرا

کاپوئرا نوعی ورزش رزمی است که اغلب حالت نمایشی دارد. درمبارزات این رشته رزمی، رزمی کار دائما در حال حرکات تند، رقص پا، رقص دست و نشست و برخاست سریع می باشد. اما در اغلب مبارزات هیچ گونه برخوردی بین دو مبارز صورت نمی گیرد. هر چند که حرکات تحریک آمیز در آن وجود دارد.
در این بازی فقط مهارت افراد در چگونگی اجرای تکنیک مهم می باشد. در گذشته کاپوئرا کاران به پاهای خود چاقو می بستند که مبارزه های مرگ آوری به وجود می آورد. اما درحال حاضر این مبارزات نمایشی است و ترکیبی از هنرهای رزمی و ژیمناستیم می باشد.
کاپوئرا محلی و کاپوئرا آنگولا(Capoeira reginal and Capoeira Angola)

هنر رزمی کاپوئرا ترکیبی از هنرهای رزمی افریقایی وبرزیلی است. اما محلهای بازی به دو گروه تقسیم می شود. یک دسته از سبک های مبارزات افریقایی و دسته دیگر که برگرفته از رقص محلی برزیلی است. در کاپوئرای محلی ضربات خیلی تند و سریع اجرا می شود و فاصله بین دو حریف بسیار کم می باشد.
در کاپوئرای آنگولا سرعت بازی کمتر و ضربات با خلاقیت و آرامش بیشتری همراه می باشد.
نظریه پر طرفدار این است که کاپوئرا برگرفته از مبارزات افریقایی است که در برزیل توسعه یافته است.
اما قویترین نظریه ای که مطرح می باشد، نظریه ایی است که توسط سالوانو(salvano) مطرح شد، او تنها کسی بود که گفت : کاپوئرا بدون مردان سیاه پوست وجود ندارد، اما تولد آن در برزیل است.
گود یا رُدا(Roda)

ردا در واقع حلقه مردمی ایی است که اطراف بازیکنان تشکیل می شود.در مناطق محلی، بازی در ردا با نواختن موسیقی همراه می باشد و شکل دایره وار نگه داشته می شود تا روی بازیکنان تمرکز شود و انرژی که بر اثر بازی پدید می آید حفظ شود. اندازه ردا می تواند به اندازه یک دایره به شعاع سه متر( ده فوت) باشد.
البته گود را می توان کوچکتر یا بزرگتر در نظر گرفت. در ردا معمولا برخورد پیش نمی آید اما به هر حال خطر امکان آن همیشه وجود دارد.
برای شرکت کنندگان گود یا ردا مثل جهان کوچک و زندگی اطراف آنهاست. اغلب اوقات در داخل گود بزرگترین حریف بازیکن کاپوئرا خود اوست و فلسفه نقش مهمی در کاپوئرا دارد.
یک مربی خوب تلاش می کند تا به شاگردانش احترام ، امنیت و آزادی را بیاموزد.
مسابقه

کاپوئرا روی زخمی شدن حریف تمرکز نمی کند و بیشتر روی مهارت ها تاکید می کند. بازیکنان اغلب ترجیح می دهند که حرکات را فقط به نمایش بگذارند و برتری خودشان را نشان دهند. چرا که اگر یک حریف نتواند از یک حمله آهسته بگریزد، نیازی به استفاده از حمله سریع نیست.
هر حمله ای که وارد می شود به بازیکن این شانس را می دهد که یک تکینک گریزان را به اجرا بگذارد.
در کاپوئرا حملات با ضربات پا و سر و جابجایی ها انجام می گیرد و تنها در بعضی مدارس ضربات مشت و دست نیز آموزش داده می شود.
قواعد عمومی

در کاپوئرا هیچ مبارزی سعی نمی کند تا به حریف خود ضربه ای وارد کند و اعتقاد به این اصل می باشد که حریف، دشمن شما نیست و دوست شما می باشد. یک مبارز باید تلاش نماید تا به بازی جریان دهد، بنابراین لطفا خون از دماغ کسی نیاید.
در کاپوئرا هیچ حرکتی توسط حریف مسدود نمی شود. به جای این سعی بر آن است که از ضربه حریف گریخته و فضای جدیدی را برای اجرای تکنیک های جدید باز نماید.
در کاپوئرا تکنیک ها باید خلاقانه و غیر قابل پیش بینی باشد، و تاکتیک های مبارزه در اجرای ماهرانه ی تکنیک های فردی است.
استفاده از دست ها رایج نیست و تخریب کننده جریان مسابقه محسوب می شود. و علت این امر به دلایل زیر می باشد:
یک تفسیر رایج برای استفاده از پاها مربوط به یک اعتقاد افریقایی است که می گوید دستها برای آفریدن و پاها برای ویران کردن است.
تفسیر دیگر این است که دستان بردگان را در برزیل می بستند و آنها محدود به استفاده از پاهایشان می شدند و به همین علت استفاده از دستها رایج نمی باشد.
رتبه بندی

در حالیکه تنوع در کل سبک ها منجر به تنوع در سیستم رتبه بندی می شود، یک استانداردی وجود دارد که کاپوئرا از آن تبعیت می کند.
ترتیب صعودی

 

شاگرد(Alano)، فارغ التحصیل (Graduado)، شکل گرفته(Formado)، مربی(Professor)، استاد(Mestre).
زمانیکه شاگردان در این رشته به خوبی آموزش دیدند، آنها به عنوان شاگرد فارغ التحصیل شناخته می شوند. به این معنی که آنها به حدی رسیده اند که بتوانند به دیگران تدریس کنند. این به عنوان کمربند مشکی در هنرهای رزمی شرق شناخته شده است.
مرتبه نهایی کاپوئرا استاد است که مقام اصلی در این رشته است. و بقیه مراتب توسط وی منسوب می شود. ولی بدست آوردن این مقام مشکل است و توسط جامعه و کاپوئرا به صورت یکتا شناخته می شود.
در کاپوئرا از یک طناب ( کمربند رنگی که برای مشخص کردن میزان پیشرفت به هنرجویان داده می شود) برای سیستم رتبه بندی استفاده می شود. این کمربندها کلید فهمیدن نظام رتبه بندی و جایگاه هنرجو می باشد. طناب نشان دهنده ی تجربه و زمانی است که هنرجو برای کاپوئرا صرف نموده و بیشتر نماد دانش کاپوئرا می باشد تا آمادگی جسمانی ( البته این دو با هم پیش می روند). در واقع در کاپوئرا طناب ممتازتر نشان دهنده درک بیشتر از این هنر و مهارت بیشتر در آن است.
مستر باررائو (Mestre Barrao)

Marcos dasilva، Mestre Barrao در شهر Recife متولد شد. در شمال شرق کشور برزیل. Recife به خاطر موسیقی و رقص در برزیل مشهور است و سابقه بسیار طولانی در ورزش کاپوئرا دارد.
در سال 1974، مارکوس آموزش کاپوئرا را تحت نظر Mestre Piraj شروع کرد. در طول یادگیری پایه و اساس این هنر، او تواناییهای خود را در نواختن ابزار موسیقی به خوبی یاد گیری هنرهای زندگی ،نشان داد. بعد از سه سال آموزش تحت نظر Mestre piraj ،که در نهایت این هنر را رها کرد، مارکوس آموزش های خود را در سال 1977 تحت نظرMestre Tet ادامه داد.

در سال 1979 وارد مسابقات کاپوئرا در شمال شرق برزیل شد. مارکوس سپس شروع به تدریس کرد. در سال 1982 Barrao جوان تصمیم گرفت تا هنر خود را در برابر بهترین حریفان آزمایش کند. او شخصیت یک قهرمان ملی را در مسابقات ملی Rio de Janeiro به دست آورد. و به عنوان یک قهرمان برزیل را ترک کرد. با بازگشت خود به برزیل گروه Axe Capoeira را تشکیل داد.
در سال 1990 Mestre Barrao دعوت شد تا هنر خود را در فستیوال بین المللی کودکان در شمال امریکا به نمایش گذارد. بعد از گذراندن سال 1991 با تدریس در ایتالیا،Barrao تصمیم به مهاجرت به کانادا در سال 1992 گرفت . در سال 1996 او اولین آکادمی کاپوئرای کانادا را تاسیس نمود.




موضوع مطلب :

شنبه 91 آبان 20 :: 1:42 عصر

  مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی   مجسمه های جالب فلزی




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 5:53 عصر




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 2:4 عصر

عکس هایی جالب از مجسمه های سنگی  www.taknaz.ir عکس هایی جالب از مجسمه های سنگی  www.taknaz.ir عکس هایی جالب از مجسمه های سنگی  www.taknaz.ir عکس هایی جالب از مجسمه های سنگی  www.taknaz.ir عکس هایی جالب از مجسمه های سنگی  www.taknaz.ir




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 1:26 عصر




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 1:10 عصر




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 11:22 صبح

دو دیدگاه گوناگون در تعریف زمان وجود دارد. دیدگاه نخست بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای اساسی جهان است، بعدی است که اتفاقات پشت سر هم در آن رخ می‌دهند. همچنین این دیدگاه بیان می‌کند که زمان قابل اندازه گیری است. این یک نوع دیدگاه واقع گرایانه‌است که آیزاک نیوتن بیان می‌کند و از این رو گاهی با نام زمان نیوتونی شناخته می‌شود.

در مقابل، دیدگاه دیگری چنین بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای ذهنی انسان است (همراه فضا و عدد) آن چنان که ما در ذهن خود رشته‌? رویدادها را دنبال می‌کنیم همچنین در ذهن خود برای طول آن اتفاقات کمیت‌هایی را از قبیل ثانیه و دقیقه تعریف می‌کنیم.

تعریف دوم به هیچ هویت مستقلی برای زمان اشاره نمی‌کند که اتفاقات درون آن رخ دهد. این دیدگاه حاصل کار گوتفرید لایبنیتس و امانوئل کانت می‌باشد که زمان را قابل اندازه‌گیری نمی‌داند و می‌گوید تمام اندازه‌ها در سیستم ذهنی بشر رخ می‌دهد.

به طور کلی در فیزیک زمان و فضا به عنوان کمیت‌های بنیادی به‌شمار می‌آیند و امکان بیان تعریفی دقیق برای آن‌ها در قالب دیگر کمیت‌ها نیست به این خاطر که بقیه کمیت‌ها هم‌چون سرعت، نیرو و انرژی همگی به وسیله این دو کمیت تعریف شده‌اند.

داود بن محمود قیصری، در سده هشتم هجری و در رساله «معمای زمان» می‌نویسد که «زمان نه آغازی دارد و نه پایانی. زمان، قابل تقسیم نیست و آنچه که ما آنرا بخش می‌کنیم تنها در پندار ماست.»[1]                                                                                                                                                                                                                                             زمان کمیتی است بیانگر مدت انجام کاری.                                                              اندازه‌گیری زمان

شبانروز به دو گونه متفاوت تقسیم شده‌است. یکی بر اساس گاه یا موقعیت خورشید و ماه و طول سایه بوده است. برای نمونه آریایی‌ها و زرتشتیان شبانروز را بر مینای پنج‌گاه یعنی از برآمدن آفتاب تا نیمروز? از نیمروز تا سه ساعت پس از نیمروز? از ساعت سه پسین تا فرو رفتن آفتاب? از فرورفتن آفتاب و پیدا شدن ستاره شامگاهی در آسمان تا نیمه شب و از نیمه شب تا برآمدن آفتاب. [2]

و شیوه دیگر، تقسیم شبانروز به 24 ساعت یا پاس. طول شبانروز (چه خورشیدی و چه نجومی) همیشه 24 ساعت کامل نیست و در طول روزهای سال تا چند دقیقه کمتر و یا بیشتر می‌شود که در قرارداد عموم و برای جلوگیری از ناهنجاری‌ها، همه شبانروزها 24 ساعت کامل فرض می‌شوند.[1]

یکای کمیت زمان در سیستم متریک ثانیه می‌باشد. سایر واحدهای این کمیت عبارت‌اند از:

دقیقه
ساعت
شبانه روز
هفته
ماه
سال
دهه
قرن (سده)
هزاره                                                                                                                                                                     گذر کند زمان 

این موضوع که مغز چگونه زمان را درک می‌کند، تا به حال ناشناخته مانده است. بارها برای همه‌ی انسان‌ها پیش آمده که در بعضی لحظات زندگی، زمان به کندی می‌گذرد و به اصطلاح کش می‌آید. حالا نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد که در مغر ما مسیرهای ویژه‌ای از سلول‌های عصبی وجود دارد که با استفاده از آن‌ها، می‌توانیم گذشت ثانیه‌ها را حس کنیم. در تحقیق انجام‌شده، پژوهشگران برای داوطلبان نورهای فلش‌مانند و بوق‌هایی ممتد را پخش کردند. سپس زمان این نورها و صداها را به تدریج اضافه کردند. نتیجه به دست آمده نشان می‌دهد که ا فزایش تدریجی باعث کش آمدن زمان می‌شد و تخمین‌ها طولانی‌تر بود. اما وقتی که این دو عامل به صورت ناگهانی زیاد شدند، تخمین‌ها رنگ و بوی واقعیت به خودشان گرفتند. به این ترتیب به نظر می‌رسد انتظار باعث کش‌آمدن زمان می‌شود.                                               سفر در زمان 

البته اگر از یک بعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. همین الان که شما این را می‌خوانید، زمان در حول و حوش و به پیش می‌رود و آینده به حال و حال به گذشته تبدیل می‌شود. نشانه اش هم رشد موجودات است. ما بزرگ می‌شویم و می‌میریم. پس زمان در جریان است.

آلبرت اینشتین با ارائه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگه شیئی به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهسته تر صورت می‌گیرد. بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک بشود جرم نسبی ان به بینهایت میل می‌کند لذا نمی‌شود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یک روز این مشکل هم حل شود. بر خلاف نویسنده‌ها و خیالپردازها که فکر می‌کنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شود، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت می‌گیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاهچاله‌های دوار، کرم چاله‌ها و ریسمانهای کیهانی.

سیاهچاله‌ها: اگر ستاره‌ای تمام سوختش را بسوزاند، دارای جرم فشرده زیادی می‌شود و حفره? سیاه رنگی مانند قیف تشکیل می‌دهد که نیروی جاذبه فوق العاده زیادی دارد؛ به نحوی که حتی نور هم نمی‌تواند از آن فرار کند. این حفره‌ها بر دو نوع هستد. برخی نمی‌چرخند و هر جسمی که جذب آنها شود نابود می‌شود. اما بعضی از سیاهچاله‌ها در حال دوران هستند. این سیاهچاله‌ها می‌توانند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشند.

کرم چاله: سکوی دیگری برای گذر از زمان است و می‌تواند در عرض چند ساعت، ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف ملافه‌ای را گرفته‌اند و می‌کشند. اگر یک توپ تنیس روی این ملافه بگذاریم، در سطح ملافه، انحنایی به طرف توپ ایجاد می‌شود. حال اگر تیله‌ای را روی هر کدام از گوشه‌های ملافه قرار دهیم، به سمت چاله‌ای که توپ تنیس ایجاد کرده‌است می‌غلطد. این کار، شبیه سازی ساده‌ای از نظریه? اینشتین است که معتقد است اجرام آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد می‌کنند(درست مثل همان توپ روی ملافه). حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین ان خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرد، آن وقت حفره‌ای که هر دو ایجاد می‌کنند می‌تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل می‌گویند کرم چاله. این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل می‌شود گفت کرم چاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یه سفیدچاله‌است و می‌تواند بین جهان‌های موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب می‌تواند ما را در زمان جابجا کند.

ریسمانهای کیهانی: آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته‌هایی به ضخامت یه اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش می‌دهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یه نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت می‌دهند و چون مرزهای فضا زمان را مغشوش می‌کند لذا می‌شود از انها برای گذر از زمان استفاده کرد.

تونل زمان: واقعیت یا خیال؟ چند اشکال در مساله? سفر در زمان وجود دارد. اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده(نقیض) خودش در درونش است. به طور مثال، اگر شخصی در زمان به عقب برگردد و به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده‌است برود، چطور می‌تواند آنجا باشد؟ یک راه حل برای این مشکل، نظریه? جهان‌های موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست اما ترتیب وقایع در انها فرق می‌کند. پس وقتی به عقب برمی‌گردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در ان هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دستکاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید می‌اید.

 




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 11:10 صبح

مزایده

آن چه که به عنوان تعریف مُزایده یا حراج معمولاً ارائه می‌شود در واقع نوع خاصی از مزایده‌است که آنرا با عنوان مزایده انگلیسی یا مزایده استاندارد معرفی خواهیم کرد. اما اصولا در هر مزایده سه عنصر مزایده گذار، کالا و پیشنهاد دهنده گان وجود دارد و مزایده زمانی شکل می‌گیرد که تقاضا برای کالا یا کالاها بیشتر از مقدار موجود است و پیشنهاد دهندگان برای بدست آوردن کالا با یکدیگر رقابت می‌کنند. در هر مزایده، مزایده گذار تلاش می‌کند تا کالای خود را به بیشترین قیمت ممکن به فروش بگذارد و در مقابل، پیشنهاد دهندگان در پی تصاحب کالا با کمترین قیمت می‌باشند. انواع مختلف مزایده، هر کدام در پی یافتن روشی هستند که از یک طرف این حس را در پیشنهاد دهندگان به وجود آورد که کالا را به قیمت قابل قبولی خریده‌اند و از سوی دیگر افراد را ترغیب کند تا نزدیکترین مبلغ به آن چه که حاضر به پرداخت آن برای کالای مورد نظر هستند را پیشنهاد دهند.

                                                                                                                انواع مزایده                                                                                                                                                                     مزایده خصوصی[1] 
در این مزایده مشخصات پیشنهاد دهنده قیمت مخفی است و بنابراین هر کسی که کالای به مزایده گذاشته شده را خریداری می‌کند به عنوان بی نام شناخته می‌شود. این نوع مزایده معمولاً در مواردی به کار می‌رود که به دلایل امنیتی لازم است نام خریدار مخفی بماند، مانند مزایده برای نقاشی‌های بسیار گران قیمت یا جواهرات عتیقه.                                                                                مزایده عمومی[2] 
در این نوع نام پیشنهاد دهندگان قیمت مشخص است و هر فردی می‌تواند در مزایده شرکت کند.

از دیدگاه مزایده گذار و کالا، مزایده‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 مزایده مبادله ای[3] 
شرکا که شامل تعدادی از خریداران اصلی و حرفه‌ای هستند بر کار مزایده نظارت می‌کنند تا کسی تخلف نکند.                                        مزایده فروشی[4] 
که برای اقلام هنری و کالاهایی به کار می‌رود که تنها یک نوع از آنها وجود دارد.                                                                              مزایده دلالی[5] 
برای اشیاء خاص جهت کلکسیون، ماشین و یا ماشین آلات به کار می‌رود.

اما از دیدگاه ساختاری انواع زیادی از مزایده‌های مختلف را می‌توان بر شمرد که در اصل هریک از آنها ویژگی‌هایی را برای قیمت و تعداد کالا، شکل پیشنهادات و زمان مزایده تعیین می‌کنند.                                                                                                                جمع بندی و نتیجه گیری 

با توجه به آنچه در منابع مورد مطالعه و جستجو در اینترنت مشاهده می‌شود، دو نوع مزایده انگلیسی یا استاندارد و مزایده دومین قیمت مخفی یا ویکری از محبوب‌ترین و پر طرفدارترین مزایده‌ها هستند و در واقع این دو نوع مزایده دو شاخه اصلی مزایده یعنی مزایده سرباز و سربسته را پوشش می‌دهند ضمن اینکه از لحاظ تئوری کارایی یکسانی هم دارند. و در واقع می‌توان گزینه‌های مختلف دیگر مزایده‌ها را در غالب این دو مزایده گنجاند البته بجز قالب مزایده هلندی (با توصیفی که ا ز آن شد)که این مزایده در محیط اینترنت چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد.

 




موضوع مطلب :

جمعه 91 آبان 19 :: 10:17 صبح

غدیر خم نام ناحیه‌ای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجةالوداع، علی را «ولی» پس از خود اعلام کرد. 18 ذی‌الحجه، سال‌روز این واقعه میان شیعیان به عید غدیر خم شهرت دارد.

محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آن‌کس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر می‌باشد. گرچه در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او رامی‌دانند و اظهار خواسته اش که علی به عنوان پسر عمو و فرزند خوانده اش جانشین او در مسئولیت‌های خانوادگی اش پس از مرگ شود.

این واقعه و حدیث غدیر در کتاب های شیعه و بسیاری کتاب های اهل سنت نقل شده است. اولین منبع تاریخی که به این کتاب اشاره می کند یعقوبی مورخ شیعه در نیمه دوم قرن سوم هجری است و اولین آثار ادبی قابل تاریخ گذاری، مجموعه اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. از حدود قرن دوم هجری واقعه غدیر خم بعنوان دلیل نویسندگان شیعه برای اثبات برحقی علی بر جانشینی محمد آمده است.                                                                                                                                                                                 جغرافیای غدیر خم

«غدیر خم» نام ناحیه‌ای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکه‌ای در این محل که در آن آب باران جمع می‎شده‌است، به این نام شهرت یافته‌است. غدیر در 3-4 کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در 64 کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقات‌های پنجگانه‌است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا می‌شود. غدیر خم به‌سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما گرمایی طاقت‌فرسا داشت.                                                                              از دیدگاه تاریخی

بنوشته سید حسین نصر هنگامی که محمد از آخرین حج خود در سال 632 میلادی باز می‌گشت. خطابه‌ای در مورد علی ایراد نمود که توسط شیعه و سنی بسیار متفاوت تفسیر شده‌است. مطابق با روایت هر دو گروه محمد گفت که علی وارثش و برادرش و کسی است که هر کس پیامبر را به عنوان مولایش (رهبر یا دوست قابل اعتماد) بپذیرد(کلمه مولا مرتبط است با ولایت(با کسر واو) یا وَلایت (با فتح واو) که حکومت، شروع مبادرت، غلبه معنوی و قدرت معنی می‌دهد). شیعیان این اظهارات را به معنی تعیین علی به جانشینی پیامبر و اولین امام می‌دانند. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی می‌دانند و اظهار خواسته‌اش که علی به عنوان پسرعمو و فرزند خوانده‌اش جانشین او در مسئولیت‌های خانوادگیش پس از مرگ شود.[3] بنظر می‌رسد که اولین تاریخ‌نگاری که واقعه غدیر خم را ثبت کرده‌است تاریخ نگار شیعه؛ یعقوبی در نیمه دوم قرن سوم هجری بوده‌است.[1]

بگفته احمد کاظمی موسوی، استاد حقوق اسلامی، بسیاری از منابع اهل سنت واقعه غدیر خم را نقل کرده‌اند اما قائل به این موضوع نیستند که غدیر دلالت بر تعیین علی به عنوان جانشین سیاسی پیامبر مسلمانان داشته‌است. مجموعه? جامعی از نقل قول‌ها و احادیث در مورد غدیر خم در سه کتاب اهل سنت وجود دارد. این سه اثر عبارتند از کتاب مُسند احمد بن حنبل، تاریخ مدینات دمشق ابن عساکر، و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر.[2]

نکته جالب در مورد غدیر خم این است که در خطبه? منسوب به علی در نهج‌البلاغه که او در مورد برحقی خود به عنوان جانشینی محمد ایراد نموده‌است، اشاره‌ای به این واقعه نیست. با این وجود از حدود قرن دوم هجری این واقعه از دلایل اصلی عنوان شده توسط شیعه برای برحقی علی بر جانشینی محمد محسوب می‌شده‌است. اولین نمونه از اینگونه آثار ادبی که می‌توان تاریخی برای آن تعیین کرد هاشمیات کمیت بن زیاد اسدی مربوط به قرن دوم هجری/هشتم میلادی و کتاب سلیم بن قیس مربوط به قرن دوم هجری/هشتم میلادی است.[2]

 




موضوع مطلب :

شنبه 91 آبان 13 :: 7:3 عصر

هیپنوتیزم یا خوابگری[1][2] شاخه‌ای از علم روانشناسی است که در آن به وسیله? تلقین، شخص در حالت خاصی ازهوشیاری قرار می گیرد. هیپنوتیزم یا به طور دقیقتر هیپنوز موجب تسلط دیگری بر فرد نمی شود بلکه دیگری با ضمیر ناخودآگاه آدمی به مکالمه و القای تلقینات می پردازد. همه? هیپنوزها نحوی خودهیپنوتیزم است و هیپنوتیزور خارجی فقط مامای هیپنوز از درون انسان استو آن را می زایاند.همة مکاتب و عرفا به نحوی با هیپنوز درگیر بوده اند . ضمیر ناخودآگاه تنها یک تئوریست که توضیح حقایق روی آن سوار می شود.هیپنوتیزور نمی تواند هرآنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند. هیپنوتیزم یک امر خارقالعاده نیست.و کارایی عجیب و غریب ندارد. اگر هم اثار غریبی داشته باشد در عده? کمی دارد و خیلی قابل تکرار و تایید نیست لذا از منظر علم رسمی پاره ای غرایب مشاهده شده در هیپنوز قابل اعتبار و برداشت کلی نیستند. ( مبحث شستشوی مغزی البته در این وادی مطرح است ولی میزان پایداری این کارها باید بیشتر ارزیابی شود.)هیپنوز خواب نیست. امواج مغزی در این حالت با امواج مغزی حالت خواب در بسیاری موارد فرق می کند. از یک منظر هیپنوز با تلقین معمولی هم فرق دارد چرا که مناطقی که بر اثر تلقین تحریک می‌شود با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوز متفاوت است. در طی این فرآیند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القا کند زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل می‌کند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار می‌دهد[3]. البته هرآنچه هیپنوتیزور میخواهد به هیپنوتیزم شوند تحمیل و تلقین نمی شود. هیپنوز جبر ایجاد نمی کند.                                   تاریخچه 

نظرات زیادی درباره? اینکه چه کسی هیپنوتیزم را شروع کرد، وجود دارد. هندوهای هند ادعا می کنند که آنها این شیوه را بنیان نهادند و از آن به عنوان یک دارو برای سلامتی استفاده کردند. امروزه این یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم است و به روانشناسی مربوط می‌شود.

اما پیشرفتهای مهم هیپنوتیزم در سال 1842، هنگامی که جیمز برید (James Braid) شروع به بررسی بیشتر آن کرد، رخ دادند. او که «پدر هیپنوتیزم جدید» نامیده می‌شود اعتقاد نداشت که خواب مغناطیسی باعث هیپنوتیزم می‌شود و فکر می کرد که خلسه‌ها فقط یک «خواب عصبی» هستند. وی در سال 1843 یک کتاب درباره? این موضوع به نام «نوریپنولوژی» نوشت. برخی مسمر را پدر هیپنوز می دانند. می گویند راسپوتین وزیر پرنفوذ دربار روسیه تزاری از این روش در قربانیان خود استفاده می کرده است.کشیش آبه فاریا نیز از متقدمین این روش است. مسمر در دوره? اوج نظریه پردازی در باب مغناطیس این پدیده را ناشی از مغناطیس حیوانی می دانست. بعدها روش او توسط شورایی مرکب از بنجامین فرانکلین و گیوتین و ... مردود دانسته شد چرا که این افراد فقط علوم ریاضی و فیزیک و طب کلاسیک را علم میپنداشتند. برخی فقها میگویند هیپنوتیزم اگرمستلزم امر حرامی نباشد جایز است. هیپنوتیزم را خواب واره ترجمه کرده اند.هیپنوز توسط میتلون اریکسون آمریکایی و نیز المان پیشرفت زیادی کرد.(فرزان کمالی نیا عضوانجمن علمی هیپنوتیزم)                                                                               روش‌ها 

هیپنوتیزم به دو صورت خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است. از فواید هیپنوتیزم می‌توان درمان بسیاری از ناراحتی‌های روانی را نام برد. به‌خصوص در هنگام خودهیپنوتیزم، که شخص می‌تواند به‌وسیله? تلقین، تغییرات مثبتی را در کردار و روحیات خود پدید آورد. البته خود هیپنوتیزم دارای خطراتی هم هست؛ به این صورت که اگر بدون آگاهی و اطلاعات کافی و با روش‌های نادرست انجام پذیرد، می‌تواند اثرات بسیار مخربی بر روی روان انسان به دنبال داشته باشد[3]. هیپنوز معمولاً خطرناک نیست. برخی میگویند در نارسایی مزمن قلبی انجام نگیردو در برخی موارد مثل افراد با شخصیت مرزی یا بردرلاین و اسکیزوفرن و نیز وسواسی گفته می‌شود صورت نگیرد به دلایل مختلف. استفاده ار هیپنوز برای سرگرمی هم به عقیدةهیپنوتراپیست‌ها کنتراایندیکه یا ممنوع است.و کلاً هیپنوتیزم نمایشی را جایز نمی دانند.

سه فاکتور مهم در هیپنوتیزم عبارتند از تمرکز فوق العاده فکر، انفکاک و تجزیه (جدا شدن ذهنی از محیط پیرامون)، تلقین (چرا که اساس هیپنوتیزم تلقین به نفس است).
می‌توان گفت هیپنوتیزم = تمرکز + اعتقاد + انتظار + تصور + ارتباطبرای                                                                                   انجام موفقیت آمیز دیگر هیپنوتیزم باید هفت گام زیر به صورت متوالی و دقیق اجرا گردد:
1- مناظره اولیه، بهتر آماده کردن ذهن بیمار
یا pretalk 2- انجام آزمونهای هیپنوتیزم از تکنیکهای عمیقسازی
مثل آزمون چشک اشپیگل 3- کانونی کردن توجه (تمرکز ذهن)
4- القای خواب هیپنوتیزم
5- استفاده از تکنیکهای عمیق سازی
6- تسهیل پاسخهای ناخودآگاه
7- تصدیق خلسه، ارائه تلقینهای بعد از هیپنوتیزم و خروج از خلسه[3].

روش های مختلفی برای انجام هیپنوتیزم وجود دارد. اولین کسی که در این زمینه کار کزد مسمر بود و طرف دارن او را مسمریسم می نامیدند. مسمر با تمرکز و توجه و مهمتر از همه انتظار در بیماران انها را در خلسه قرار می داد . بعد از او روانشناسان دیگر به این کار پرداختنند

هنگام استفاده از واژه? مناسب خلسه دقت شود مطالب با موهومات اشتباه نشود. هرچند لفظ خلسه از لفظ trance که از بهت و ترس احتمالا می آید بهتر باشد. و خلسه? عرفانی و احساس خروج روح از بدن احتمالاً از هیپنوز جدا نیست.(فرزان کمالی نیا) المان برای هیپنوز چند مرحله تصور می‌کند - وقتی فقط چشم‌ها را می بنیم حالت هیپنوئیدال است بعد وارد فازهای عمیقتر می شویم و یکی از فازهای عمیق هیپنوتیزم به نام سمنامبولیسم نام دارد(سمنامبول خدای خواب در یونان است) - از هیپنوز در age regration یعنی بازگشت به سنین عقب تر(پس روی سنی) و حتی چند صد سال قبل و پیشروی سنی استفاده می‌شود البته بازگشت چندصد سال به عقب لزوماً مؤید تناسخ نیست و این مسایل در حد تئوری است و دقیق نیست. استفاده از هیپنوز در اعتراف گرفتن از زندانی‌ها و دروغ سنجی معتبر نیست. هرچند گاهی نتایج مفید علم و گاهی نتایج نادرست می دهد. به طور کلی خیلی نمی توان به این مطالب اعتبار کرد.

روشهای مختلفی برای القای هیپنوز وجود دارد. روش تثبیت چشم - روش کیاسون- روشpmr یا شل کردن پیشرونده? عضلانی(میراث هیپنوز اریکسونی)- و.... از هیپنوز برای کنترل درد و درمان چاقی و... استفاده می‌شود البته هیپنوز مفید است ولی معجره نمی کند. کودکان 8 تا 12 سال بهتر هیپنوز می‌شود و در سنین بالای 65 هپینوتزیم پذیری کم می شود. افراد از لحاظ هیپنوتیزم پذیری 4 گروهند. 7درصد که نباید هیپنوز شوند یا هیپنوز نمی شوند نظیر عقب ماندگان ذهنی- هفت درصد دیونیسین هستند و استعداد بالایی در هیپنوز دارند.20 درصدآپولونین بوده به سختی هیپنوز می شوند.و درصد بالایی ادیسین هستند یعنی در اواسط طیف hypnotismability قرار دارند.

هیپنوز دو گونه است هیپنوز سمپاتیک که با تحریک است و در رقصهای برخی بومیان افریقا و سرخ‌پوست و مناطق مختلف حتی جنوب ایران در واقه از این روشها استفاده می شود(رضا جمالیان) و هیپنوز پاراسمپاتیک که تون پاراسمپاتیک و آرامش را بالا می برد . در هیپنوز برای هنگ کردن وبای پس نمودن و عبور از کریتیکال فاکولته یا کریتیکال فاکتور یا جاجمنت فاکتور و ضمیز خودآگاه و رسیدن به ضمیر ناخودآگاه از روشهای مختلف از جمله کانفیوژن و ... استفاده می شود.

 




موضوع مطلب :

شنبه 91 آبان 13 :: 6:51 عصر
<   1   2   3   4   >   
درباره وبلاگ


باسلام خدمت بازدیدکنندگان گرامی.به سایت من خوش آمدید و امید وارم از این مطالب نهایت لذت را ببرید.این سایت با به روز کردن مطالب خود سبب می شود تا سطح علمی شما تا حد بالایی ارتقا بیابد.اگر هم پیشنهاد یا انتقادی دارید در سایت بنویسید یا آن را به ایمیل:ahmadreza.nekooei@yahoo.com بفرستید.
نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 59
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 209910
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
آبان 91 - ازهر زمان ازهرمکان

کلیه حقوق این وبلاگ برای ازهر زمان ازهرمکان محفوظ است